قانون جذب - ذهن ناخودآگاه

مطالب و مقالاتی از قانون جذب - روش های جذب از کائنات و ...

قانون جذب - ذهن ناخودآگاه

مطالب و مقالاتی از قانون جذب - روش های جذب از کائنات و ...

قانون جذب - ذهن ناخودآگاه

لطفاً ما را از نظرات خود بی بهره نکنید .



تجسم چگونه می تواند به واقعیت تبدیل شود ؟

داستانی واقعی از تجسم خلاق

نویسنده : مایکل انگیر                                                    ترجمه : نادر گنجی

اگر شما با هر نوع از تکنیک های موفقیت کار کرده باشید ، قطعاً درمورد قدرت تجسم شنیده اید .

بله ، این واقعیت دارد ، تجسم کار می کند . ما هرچیزی را که درباره آن فکر کنیم جذب می کنیم . ما همیشه این کار را انجام می دهیم ، آگاهانه یا ناآگاهانه . کلید کار به منظور جذب چیزی که می خواهیم ، جهت دادن به تجسم به یک شیوه مثبت است.

در ادامه یکی از بهترین داستان هایی را که من درباره قدرت تجسم جهت داده شده شنیده ام ، می خوانید .

سرگرد جیمز نسمس یک گلف باز متوسط بود که فقط در آخر هفته ها بازی می کرد ، با شوت هایی 90 تایی در حد متوسط به پایین . بعداً به خاطر اتفاقات غیرمترقبه ، به مدت هفت سال بازی را کنار گذاشت . هیچ وقت به چوب گلف دست نزد و پایش را روی چمن نگذاشت .

وقتی که بازی کردن را دوباره شروع کرد ، شوت حیرت انگیزی 74 تایی انجام داد . او با آنکه هفت سال دست به چوب گلف نزده بود به طور متوسط  20 ضربه درست داشت . برای آنهایی از شما که اطلاعاتی از بازی گلف ندارید جالب است بدانید که این برای گلف باز یک شاهکار است و برای کسی که گلف بازی نکرده است باورنکردنی است . علاوه بر این شرایط فیزیکی سرگرد نسمس در طول این دوره هفت ساله کاملاً افت کرده بود .

سرگرد نسمس این هفت سال عمرش را در جنگ ویتنام اسیر بود . در کل این هفت سال او در زندان بود ، کسی را ندیده بود و با کسی صحبت نکرده بود و هیچ فعالیت فیزیکی هم نداشت . او دریافته بود که یا باید راهی پیدا می کرد تا ذهنش را مشغول نگاه دارد یا باید دیوانه می شد . او برای نجات زندگیش یاد گرفته بود که تجسم کند .

( مترجم - جنگ ویتنام : مجموعه عملیات و درگیری های نظامی است که از سال 1955 تا 1975 بین نیروهای ویتنام شمالی و جبهه ملی آزادی بخش ویتنام جنوبی معروف به « ویت کنگ » از یک سو و نیروهای ویتنام جنوبی و متحدانش به ویژه ایالت متحده آمریکا از سوی دیگر رخ داد . )

او در ذهنش باشگاه ورزشی دلخواه خود را انتخاب کرده بود و شروع به بازی در آنجا کرده بود . او هر روز در خیال خود درکورس گلف بازی 18 سوراخه ای انجام می داد . ( مترجم -  کورس گلف : ناحیه ای طراحی شده برای بازی گلف که معمولاً 9 تا 18 سوراخ دارد و دارای موانع مصنوعی مانند دریاچه و تپه های شنی می باشد . ) او همه چیز را با جزئیات کامل تجربه می کرد . خودش را می دید که لباس های گلفش را پوشیده است . بوی خوش درختان و چمن های تازه چیده شده را می شنید . شرایط متفاوت آب و هوایی را تصور می کرد ، روزهای بادی بهاری ، بعدازظهرهای ابری زمستانی و صبح های آفتابی تابستانی .   

او این تخیل خود را به اندازه زمان واقعی یک بازی 18 سوراخه  ادامه می داد . هیچ جزئیاتی از قلم نمی افتاد . هفت روز هفته . چهار ساعت در روز . 18 سوراخ .

و بعد از هفت سال او یک شوت 74 تایی کرد .

ذهن ناخودآگاه ما نمی تواند تفاوت بین واقعیت و چیزی را که به وضوح تصور می کنیم تشخیص دهد . حقیقتاً که این یک ابزار قدرتمند است .

بیشتر مردم براساس اصولی باقاعده و به طور آگاهانه تجسم نمی کنند . آنها فکر می کنند که نمی توانند آن را به درستی انجام دهند پس می گویند چرا خود را به زحمت بیاندازند . اما شبیه هرچیز دیگری ، این کار نیازمند تمرین است . هرچه بیشتراین کار را انجام دهید ، بیشتر نتیجه می گیرید . نتیجه کار قابل توجه است .  

هروقت در مورد فایده آن به شک افتادید ، داستان سرگرد نسمس را به خاطر بیاورید .  

چیزی را که می خواهید تجسم کنید . همه جزئیات را تصور کنید . از همه حس های خود استفاده کنید . ذهن خود را از تصاویری واقعی و متحرک از موفقیت خود پر کنید . شما چیزی را که روی آن تمرکز کنید به دست می آورید ، پس روی موفقیت خودتان تمرکز کنید .

  • نادر گنجی

نظرات  (۱)

  • فیروزه مریدی
  • سلام موضوع خوب بودمرسی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی