4 شیوه دست یابی به حداکثر نیروهای خلاق ذهن
- دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۲۲ ق.ظ
- ۲ نظر
4 شیوه دست یابی به حداکثر نیروهای خلاق ذهن
نویسنده : دکترفرانک ام واندرد* ( خیّر ) ترجمه : نادر گنجی
برخی اوقات شنیده یا خوانده ایم که ما از حداکثر ظرفیت مغزمان استفاده نمی کنیم ، در زندگی روزانه تنها جزئی از نیروهای ذهن مورد استفاده قرار می گیرد . هرچند استفاده کامل از پتانسیل ذهن ، نیروی خلاق بی اندازه ای را به شخصیت ما اضافه می کند . بنابراین سوال این است : چگونه می توانیم به نیروهای خلاق ذهنمان دست یابیم ؟
در اسارت ذهن
نیروی خلاق ذهن تنها در لحظه حال قابل دست یابی است ، در اینجا و اکنون . به منظور زندگی کردن به طور کامل ، حضور در زندگی و دست یابی به نیروهای خلاق ذهن ، لازم است در زمان حال زندگی کنیم و انرژی خود را روی لحظه واقعی متمرکز کنیم . ما تنها قادریم از شادی ها و خوشی های لحظه واقعی در حال لذت ببریم . اگر ذهنمان در مسیرهایی از گذشته یا آینده پرسه بزند ، فرصت هایی که در لحظه حال به روی ما باز هستند بسته خواهند شد و ما نمی توانیم به نیروهای خلاق ذهن دست یابیم . در عوض خودمان را در اسارت ذهن خواهیم یافت .
در اسارت ذهن بودن به این معنی است که ما یا زندانی گذشته خود هستیم یا تحت افسون تصویری از آینده زندگی می کنیم . اگر در اکثر ساعات بیداری درگیر گذشته و آینده باشیم ، در بیشتر موارد قادر نخواهیم بود هنگام ضرورت در فرصت های حال ، درست عمل کنیم .
در اکثر مواقع ذهن ما با مرور یک اتفاق ناخوشایند در زندان گذشته حبس شده است . افکار ما متمایل به اتفاقی درگذشته است ، دوست داریم مسیر اتفاق ها را تغییر دهیم یا نگران هستیم که دیگران به خاطر رفتار ناشایست ما در زمان گذشته در مورد ما چه فکر می کنند .
شیوه دیگری از اسارت زمانی است که ذهن مجذوب تصویری از آینده یا تصویری از یک خواسته است که حالت خیالاتی در ما ایجاد می کند . پس کل انرژی خود را صرف این می کنیم که این تصاویر به واقعیت بپیوندد و کورکورانه از کنار موقعیت های پیش آمده درحال عبور می کنیم .
راه دیگری که ذهن برای اتصال ما به آینده استفاده می کند نگرانی پایدار ما درباره اتفاقات پیش رو در آینده می باشد . ما از آینده ترس و حتی وحشت داریم ، ذهن ما پیوسته سناریوهایی را که برایمان فاجعه هستند ایجاد می کند از قبیل ؛ شغلمان را از دست می دهیم ، بیمار می شویم ، همسرمان ما را ترک می کند و ...
یک مشخصه بارز اسارت ذهن این است که ذهن نسبت به لحظه حال تمرد یا حتی دشمنی می کند . ما اغلب فکر می کنیم که این یا آن نباید به اینصورت باشد ، من باید جایی غیر از اینجا و خیلی بهتر باشم . چرا این چیزها همیشه فقط برای من اتفاق می افتد ؟ بنابراین ذهن ما در کشمکشی همیشگی با حال می باشد ، درگیری شدیدی که ما را در اسارت نگاه می دارد .
با زندگی در اسارت ذهن ، روی زندگی خود کنترل نداریم و فقط بین وهم هایی که ذهن ایجاد کرده جابجا می شویم و در بیشتر موارد قادر نیستیم در لحظه حال عمل کنیم .
دستیابی به قدرت های خلاق ذهن
بیایید به چند شیوه که ممکن است ما را در دست یابی به نیروهای ذهن و رهایی همزمان از اسارت ذهن کمک نماید ، نگاهی بیاندازیم .
1 – باید به وراء گذشته برسیم . هیچ کس قادر به تغییر گذشته نیست ، پس کل انرژی که صرف فکر کردن به گذشته می کنیم ، انرژی هدر رفته است . در عوض انرژی را روی لحظه حال متمرکز کنید ، در ارتباط با هرچیز که در لحظه حال تجربه می کنید آگاه و هوشیار باشید .
2 – از آنجایی که آینده یک واقعیت نیست ، از آن ترسی نداشته باشید . آینده تنها پروژه ای از ذهن است . تنها لحظه حال وجود دارد . هراندازه لحظه حال ما دوست داشتنی است ، آینده خیالی ما بیشتر دوست داشتنی خواهد بود .
3 – تنها از طریق عملکردهای ما در حال ، ساختن طرح هایی برای آینده ممکن است . تنها در لحظه حال است که قادریم کارهایی انجام دهیم که روی آینده تأثیر خواهد گذاشت . هرچند باید مراقب باشیم و فرصت های حال را قربانی یک آینده خیالی یا تصویر یک موقعیت ایده ال نکنیم . اگر واقعاً در اینجا و اکنون هستیم و می توانیم شاد باشیم ، به سراغ مشکلی که مربوط به آینده نرویم . آینده نیز درست مانند لحظه حال می باشد .
4 – لحظه حال را همان گونه که هست بپذیریم و با آن درگیر نشویم . به لحظه حال به عنوان یک دشمن نگاه نکنیم و علیه آن قضاوت نکنیم . از نزاع دست بکشیم و واقعاً در حال و اینجا باشیم . نسبت به هرچیز که در لحظه حال شادی را در مقابل چشمان ما قرار می دهد آگاه و هوشیار باشیم .
* درباره نویسنده
دکتر فرانک ام واندرد پروفسور روانشناسی ، نویسنده و پژوهشگر هوشیاری می باشد . فرانک نویسنده کتابهای « شعله های هوشیاری » در مورد کشف قدرت هوشیاری ، « بزرگترین مانع روشنفکری » در مورد چگونگی فرار از زندان بازیهای ذهن ، و چندین کتاب دیگر درباره هوشیاری می باشد . او دلبستگی مادام العمری به راز وجود انسان دارد . کار فرانک کمک به دیگران برای آگاهی از هویت خود با بیان پیشینه شخصی ما و جهان گمراه کننده حاصل از فرم ها و شکل ها می باشد و همچنین یافتن هویت مان که آنرا « معجزه » یا راز هوشیاری می نامد .
- ۹۴/۰۶/۰۹